Fronteversismo®
دیدگاه هنری خود را در اینجا خلاصه می کنم:
Fronteversismo®، یک نئولوژیسم ایتالیایی که میتوان آن را با «پس و جبههگرایی» ترجمه کرد، اصطلاحی است که سعی میکند روش جدید و بدیع من را برای پرداختن به نقاشی، تفکر و زندگی فرهنگی به طور کلی با در نظر گرفتن جهانی بهتر از صلح در بر گیرد. هر بوم، نقاشی خود را دارد. عمیقترین و پنهانترین قسمتها، جایی که میتوان نشانهها را در آن جا گذاشت: ظاهراً نامرئی اما مطمئناً آنجاست. درست مانند بسیاری از انرژیها، غیر مادیها، احساسها و ذرات موجود در عالم خرد و کلان: آنها وجود دارند اما چشم انسان آنها را نمیبیند.
به این فکر کنید که چه چیزی ما را به آنچه هستیم تبدیل میکند. تنها به لطف «درون» خود که از «ظاهر» دیده نمیشود است که میتوانیم وجود داشته باشیم، زندگی کنیم، احساس کنیم. من مطمئن هستم که نقاشیها نیز باید دارای قلب و روح باشند که نادیدنی اما موجود و حیاتی باشند. در “پشت” قلب و روح هنرمند نهفته است: آنها به نقاشی انرژی میدهند و آن را با ابدیت پیوند میدهند.
ارزش دادن به آنچه که نامرئی است، سهم نقاشی در یک دورهی جدید در تفکر انسان است، دورهای که با نگرش انعکاسیتر نسبت به جهان، احترام عمیقتر به طبیعت و منابع محدود سیارهی ما، روابط بین فردی سالمتر مشخص میشود. و بیشتر، در زندگی پر استرس امروزی، باید در نما، روی صفحهی نمایش کامپیوتر یا گوشیهای هوشمند توقف کرد.
“Fronteversismo” همچنین معنای عمیقی دارد که به یاد کسانی است که دیگر نیستند، اما نشانهای غیرقابل حذف در خودمان به جای میگذارند و مرزهای زندگی انسان را گواهی میدهند. همچنین معتقدم که بسیاری از کشمکشها از نا آگاهی کوچکی انسان نسبت به هستی، ناشی میشود و باعث تکبر و سوء استفاده میشود.
در هر زمینهای باید از ظاهر فراتر برویم و عمیقاً تمام ارزشهایی را که در روال امروزی نادیده گرفته شدهاند کشف کنیم. این راهی است برای یکپارچگی بین فرهنگی بیشتر، بین افراد با فرهنگها و کشورهای مختلف که دانش متقابل آنها برای تأیید صلح به عنوان یک ارزش مطلق بسیار مهم است.
Fronteversismo” ” همچنین باید دعوتی باشد برای جلوگیری از هدر دادن سطوح گرانبها که با استفاده از منابع طبیعی، بوم و چوب به دست آمدهاند. با این حال، رنگآمیزی کل پشت اجباری نیست: میتواند کافی باشد یک جملهی ساده، یک قلم مو، یک گل کوچک اضافه کنیم، بدون اینکه فراموش کنیم که همانطور که فلسفه ذن به ما میآموزد، خلاء نیز بخش مهمی از جهان است. همچنین اثر هنری نباید بهگونهای به نمایش گذاشته شود که پشت آن همیشه قابل مشاهده باشد: از آنجایی که ذرات نامرئی فقط از طریق عدسیهای میکروسکوپ هر چند وقت یکبار دیده میشوند، پس پشت نقاشی تنها زمانی آشکار میشود که نقاشی در یک فضای باز آویزان شود یا روی یک تکیه گاه شفاف قرار گیرد. جذابیت Fronteversismo” “به معنای عمیق، رابطهی پشت و جلو، نماد تعادل با کل جهان است.
من معتقدم نقاشی، نوعی از هنر که هرگز جذابیت خود را از دست نداده است، میتواند در این لحظات بحرانی در بسیاری از زمینهها سهم خود را داشته باشد.
ایدهی من از یک نقاشی جلو/پشت باید باعث شود که درباره اهمیت همهی چیزهایی که «در نما» نمیبینیم، اما بهعنوان انرژی و بخشی از عالم خرد و کلان وجود دارند، فکر کنیم. به عنوان مثال… دنیای تحقیقات علمی – فناوری نانو در میان سایر موارد – سرشار از مواردی است که اهمیت این دنیای نادیده را برای آینده نشان می دهد. متأسفانه، به نظر میرسد که هنوز به درستی توسط رسانهها منتقل نشده است.
من رویای یک جنبش هنری، فرهنگی و فلسفی جدید را برای توسعهی این ایده و کمک به ایجاد جهانی بهتر دارم. من این جنبش را Fronteversismo” ” مینامم.
نقاشی فقط درجلوی بوم، همانطور که اغلب نقاشان انجام میدهند، کاهش دهنده و خطرناک است. یک ادغام واقعی با جهان باید تا حد امکان بسیاری از چیزها – از جمله انرژیها و موجودات غیر مادی – را که وجود دارند، هرچند نادیده، در نظر بگیرد. به همین دلیل است که باید حداقل قسمتی از پشت بوم را نقاشی کنم، گاهی اوقات با یک گل یا مهر ساده (مثلاً در “مراقبه بین کشور و دریا”، “صلح فضا”، “ماه و صلح”، ” احساس آرامش در بهار، «شب ماه کامل در جوتسو»، «صلح-ماه بر مریخ»، «صلح-ماه»، «صلح-خورشید» یا «آرامش در صحرا»).
واضح است که هر نقاشی به چنین توسعه کاملی از طراحی نیاز ندارد، زیرا خلأ – همانطور که فلسفهی ذن میآموزد – بسیار مهم است و فضا خود جزء مهمی از جهان است.
من به رکوردها اهمیت نمیدهم و ادعا نمیکنم اولین کسی بودم که چنین چیزهای مهمی را بیان کردم. با این حال من از کودکی این ایده را در خودم تجسم میدادم (برای مثال به «جگوار شاد» یا «دهکده روستایی» یا «اعداد» در میان نقاشیهای مدرسهام نگاه کنید) و دوست دارم امروز منادی آن باشم.
بدینوسیله اندیشهی هنری خود را در چند نکته ترکیب میکنم:
1-پشت تابلو باید شامل قلب و روح هنرمند باشد، قسمتهایی که در جلوی آن نامرئی هستند.
2-نامرئی ما را جاودانه میکند.
3- همیشه در هر قسمت از عالم خرد و کلان یک جلو و یک پشت وجود دارد.
4- اجازه دهید در جلو متوقف نشویم: ظاهر اغلب کمترین اهمیت را دارد.
5- هنر تنها زبان واقعی و جهانی برای صلح است.
6- هر بحرانی فرصتهایی را به وجود میآورد. جادهی صلح همیشه به سوی تغییر واقعی پیش میرود و رشد عظیمی را برای بشریت به همراه دارد و فرصتهای بیشماری را برای کسانی که واقعاً به ارزش صلح باور دارند ایجاد میکند.
7- اجازه دهید انرژی درونی، ما را در جاده صلح، منبع بی پایان آرامش و رفاه راهنمایی کند.
8- بیاموزیم که به زیباییهای هستی احترام بگذاریم و آنها را با احترام و سپاسگزاری تحسین کنیم.
9- گوش دادن، مدیتیشن و احترام به صدای طبیعت نیز مهمتر از صحبت کردن است: اجازه دهید احساسات خود را از صلح به رنگ ترجمه کنیم و جهان بهتر خواهد شد.
10- لبخند انرژی حیاتی است.
11- صلح باید در مرکز هر یک از پروژههای ما برای غلبه بر دورهی بحران باشد.
12- ایمان، انسانها را در رابطه با سایر اجزای جهان بالا میبرد.
13- بسیاری از مشکلات ناشی از تکبر انسان است که فراموش میکند چقدر او نسبت به جهان بیکران کوچک است.
14- فروتنی فضیلتی است که جاهلان و متکبران نمیتوانند آن را درک کنند.
15- ما همچنین از پشت بوم و کاغذ استفاده میکنیم تا از هدر رفتن سطوح گرانبها جلوگیری کنیم و با احترام به منابع محدود سیارهی زمین کمک کنیم، بنابراین خطر احتمالی درگیریهای بیشتر، به نام صلح، را کاهش می دهیم.